مدت کوتاهی پس از ورود به کالج، جیان از پلیس محلی تماسی دریافت کرد و او را از "خودکشی" عمویش مطلع کرد. عمو جونگ جین من، عموی او، از زمان مرگ پدر و مادرش، همیشه ساکت و مرموز بود اما هرگز خودکشی نکرد. اما قبل از اینکه جیان فرصتی برای فکر کردن داشته باشد، زندگی او با انبوهی از تیراندازی ها، هواپیماهای بدون سرنشین برای قتل و موارد دیگر زیر و رو می‌شود، زیرا ترکیبی از قاتلان بسیار ماهر به طور غیرقابل توضیحی تمرکز خود را به کشتن او معطوف می کند. جیان که در خانه عمویش گیر افتاده است، امیدوار است به اندازه کافی زنده بماند و بفهمد چه اتفاقی می‌افتد، در این حین او مجبور می شود برخی از آموزش های عجیب و غریبی را که عمویش در طول سال های رشدش به او داده است، مرور کند.