ایالات متحده در پی راضی کردن امیر سرزمین "ادر" برای ایجاد یک پایگاه نظامی امریکایی در سرزمین استراتژیک او است. پیشخدمت از همه جا بی خبر یک کلوپ شبانه به نام "سانی آن دیویس" به صورت تصادفی از شلیک یک تروریست به رئیس جمهور و مهمان سلطنتی او جلوگیری می کند. نظریات ساده لوحانه سانی مطبوعات را به خود مشغول می کند و پس از آن وزارت خارجه او را برای بخش تشریفات استخدام می کند. در این میان او عاشق رئیس دلفریب میزگرد بخش خاورمیانه به نام "مایکل رنسوم" می شود، کسی که با استعفایش سانی را در ورطه ماموریتی در "ادر" می اندازد، جایی که نقشه ی امیر با سانی، به صورت غیرقابل پیش بینی جرقه های یک انقلاب را می زند...